آخرین مطالب
امکانات وب
the wind rises، پ.ن:این انیمه رو اگه درست حسابی فیلم میکردن قطعا میرفت تو چارت صد فیلم برتر هالیوود ریپورتر
پ.ن۲؛برای ثمین D:اولا که باسه و زهرمار :| منم همیشه یه نصفه بودم از نوع احمق بیخاصیتش(شایدم هستم هنوز :|) ولی اگه بخوام نصفه باشم دانشگاه دوفوزآباد هم قبول نمیشم :| چون اون نصفه من اعتقادی به درس و اینا نداره.باشد که هدایت شود -_- اونی هم که میگی پرسپکتیوه اسمش فکر کنم.آره از کج هم یه چیزی سومانه...یکی از اهدافم اینه نصف شب ،موقعی که خر پر نمیزنه یه اسپری رنگ بگیرم دستم و این شعر مولانا رو روی در تموم مدرسه ها بنویسم:
آن علم که در مدرسه حاصل کردند
کار دگر است و عشق کاری دگر است
نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 2:7 | لینک |
سومانه...
اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه سومانه... اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه سومانه... اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه سومانه...پنجشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۶
دویست و سی و نهمانه
کاش یکی به مامان و بابای من بگه مقصر صد درصد مشکلاتشون خودشونن،نه طرف مقابل،نه من،نه فرزند دوم...
نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 2:58 | لینک |
سومانه... اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه سومانه... اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه سومانه... اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه سومانه... اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه سومانه...چی میشد حال امشب مام شبیه "شبهای گلوبندک رسول نجفیان" بود؟
پ.ن:این آقا بابا چه پلی لیستی داشت رو نمیکرد D:
پ.ن2:آقا داریوش پلی شد....بکشید کنار
نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 20:49 | لینک |
سومانه...شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶
دویست و بیست و هفتمانه
وی تصمیم گرفته از این پس یک آدم رنگی رنگی،شاد و خندان،پر اعتماد به سقف،الکی خوش، روانشناس طور و با انگیزه ولو دروغین باشد.باشد؟باشد که رستگار شویم.اجماعا.بزن دست قشنگه رو
نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 21:53 | لینک |
سومانه...خواهر من،فروشنده عزیز، ای انسان! چرا وقتی من دارم پرو میکنم میای کله مبارکتو میکنی تو نظر میدییییی؟
پ.ن1:خدایا،هیچ بنده ی بی تناسب اندامی رو درگیر مانتو خریدن نکن -_-
پ.ن2:وی در راستای هپی مپی بودن همش رو گل گلی خرید :| آیم گوگوری مگوری ^-^
نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 14:48 | لینک |
سومانه...
کتابو بستم و یک دقیقه تمام به سقف نگاه کردم و هیچ کلمه ای جلوی چشمم نیومد.دریغ از حتی یه شِت ناقابل.
پ.ن:دلم نمیخواست اینطور تموم شه؛اما روزگار انقدر سختگیر هست که به خواست دل من و رضوان توجهی نکنه.
نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 2:21 | لینک |
سومانه...دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۶
دویست و سی و دومانه
هر وقت کسی به ’واسه‘ میگه ’باسه‘ دوست دارم یه چاقو دربیارم حنجره اش رو جرواجر کنم -__-
نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 4:29 | لینک |
سومانه...